دتکتورهای تشخیص آتش مبتنی بر انرژی تابشی در استاندارد NFPA72

IMG 2123

A.17.8.2 اصول عملکرد دتکتورهای شعله

(1) حسگرهای شعله. حسگرهای شعله فرابنفش معمولاً از یک لوله گایگر-مولر فوتودیود خلاء برای تشخیص شعله استفاده می‌کنند.

9k=

این حسگرها همچنین تابش فرابنفش تولید شده توسط شعله را تشخیص می‌دهند. فوتودیود اجازه می‌دهد تا یک جریان ناگهانی برای هر فوتون فرابنفشی که به ناحیه فعال لوله برخورد می‌کند، جاری شود. هنگامی که تعداد جریان‌های ناگهانی در واحد زمان به سطح از پیش تعیین‌شده‌ای برسد، حسگر هشدار را فعال می‌کند. یک حسگر شعله مادون‌قرمز با طول‌موج واحد از یکی از چندین نوع فوتوسل برای تشخیص تابش مادون‌قرمز در یک باند طول‌موج واحد که توسط شعله تولید می‌شود، استفاده می‌کند. این حسگرها معمولاً شامل تمهیداتی برای کاهش هشدارهای ناشی از منابع رایج مادون‌قرمز مانند نور لامپ‌های رشته‌ای یا نور خورشید هستند. یک حسگر شعله فرابنفش/مادون‌قرمز (UV/IR) تابش فرابنفش را با استفاده از یک لوله فوتودیود خلاء و یک طول‌موج انتخابی از تابش مادون‌قرمز را با استفاده از یک فوتوسل تشخیص می‌دهد.

یک سیگنال هشدار می‌تواند فعال شود. یک حسگر شعله مادون‌قرمز با چند طول‌موج (IR/IR) تابش را در دو یا چند باند باریک از طول‌موج‌ها در طیف مادون‌قرمز تشخیص می‌دهد. این حسگرها به صورت الکترونیکی تابش‌ها را بین باندها مقایسه کرده و در صورتی که رابطه بین دو باند نشان‌دهنده آتش باشد، یک سیگنال فعال می‌کنند.

9k=

(2) حسگرهای جرقه/ذغال. یک حسگر جرقه/ذغال معمولاً از یک فوتودیود حالت جامد یا فوتوترانزیستور برای تشخیص انرژی تابشی ساطع شده از ذغال‌ها استفاده می‌کند که معمولاً بین ۰.۵میکرون تا ۲.۰ میکرون در محیط‌های معمولاً تاریک است. این حسگرها می‌توانند بسیار حساس (در حد میکرووات) ساخته شوند و زمان پاسخ‌دهی آنها می‌تواند بسیار کوتاه (در حد میکروثانیه) باشد.

A.17.8.2.1 انرژی تابشی ساطع شده از یک شعله یا جرقه/ذغال شامل تابش‌هایی در باندهای مختلف طیف فرابنفش، مرئی و مادون‌قرمز است. مقدار نسبی تابش ساطع شده در هر بخش از طیف توسط شیمی سوخت، دما و سرعت احتراق تعیین می‌شود. حسگر باید با ویژگی‌های آتش تطبیق داده شود.

Z

تقریباً تمام موادی که در احتراق شعله‌ور شرکت می‌کنند، تا حدی در طول احتراق شعله‌ور تابش فرابنفش ساطع می‌کنند، در حالی که فقط سوخت‌های حاوی کربن تابش قابل توجهی در باند ۴.۳۵میکرون (دی‌اکسید کربن) که توسط بسیاری از انواع حسگرها برای تشخیص شعله استفاده می‌شود، ساطع می‌کنند.به شکلA.17.8.2.1 مراجعه کنید.

Z

انرژی تابشی ساطع شده از یک ذغال عمدتاً توسط دمای سوخت (تابش بر اساس قانون پلانک) و گسیل‌پذیری سوخت تعیین می‌شود. انرژی تابشی ساطع شده از یک ذغال عمدتاً در محدوده مادون‌قرمز و به میزان کم‌تری در محدوده مرئی است. به طور کلی، ذغال‌ها تا زمانی که به دمای ۳۲۴۰ درجه فارنهایت (۱۷۲۷ درجه سانتی‌گراد یا ۲۰۰۰ کلوین) برسند، انرژی فرابنفش را به مقدار قابل توجهی (۰.۱ درصد از کل تابش) ساطع نمی‌کنند. در بیشتر موارد، تابش‌ها در محدوده ۰.۸ میکرون تا ۲.۰ میکرون قرار می‌گیرند که مربوط به دماهای تقریبی ۷۵۰ درجه فارنهایت تا ۱۸۳۰ درجه فارنهایت (۳۹۸ درجه سانتی‌گراد تا ۱۰۰۰ درجه سانتی‌گراد) است.

بیشتر حسگرهای انرژی تابشی دارای نوعی مدار تأیید درون خود هستند که از زمان برای کمک به تشخیص بین سیگنال‌های گذرا و نادرست و هشدارهای واقعی آتش استفاده می‌کنند. این مدارها در مواردی که سناریوی آتش مورد انتظار و توانایی حسگر برای پاسخ به آن آتش مورد انتظار در نظر گرفته می‌شود، بسیار مهم می‌شوند. به عنوان مثال، یک حسگر که از یک مدار انتگرال‌گیر یا زمان‌بندی برای پاسخ به نور سوسو‌زننده یک آتش استفاده می‌کند، ممکن است به خوبی به یک انفجار ناشی از اشتعال بخارات و گازهای قابل اشتعال تجمع‌یافته یا در مواردی که آتش یک جرقه است که با سرعت تا ۳۲۸ فوت بر ثانیه (۱۰۰ متر بر ثانیه) از مقابل حسگر عبور می‌کند، پاسخ ندهد. در این شرایط، یک حسگر با قابلیت پاسخ‌دهی سریع بسیار مناسب است. از طرف دیگر، در کاربردهایی که توسعه آتش کندتر است، یک حسگر که از زمان برای تأیید سیگنال‌های تکراری استفاده می‌کند، مناسب است. در نتیجه، نرخ رشد آتش باید در انتخاب حسگر در نظر گرفته شود. عملکرد حسگر باید به گونه‌ای انتخاب شود که به آتش مورد انتظار پاسخ دهد.

تابش‌های انرژی تنها معیار مورد توجه نیستند. محیط بین آتش مورد انتظار و حسگر نیز بسیار مهم است. طول‌موج‌های مختلف انرژی تابشی با درجات مختلفی از کارایی توسط موادی که در هوا معلق هستند یا روی سطوح نوری حسگر تجمع می‌کنند، جذب می‌شوند. به طور کلی، آئروسل‌ها و رسوبات سطحی حساسیت حسگر را کاهش می‌دهند. تشخیص فناوری مورد استفاده باید آئروسل‌ها و رسوبات سطحی که به طور معمول اتفاق می‌افتند را در نظر بگیرد تا کاهش پاسخ سیستم بین فواصل تعمیر و نگهداری به حداقل برسد. لازم به ذکر است که دود ناشی از احتراق تقطیرات نفتی با فراکسیون‌های متوسط و سنگین، به شدت در انتهای طیف فرابنفش جذب‌کننده است. اگر از این نوع تشخیص استفاده می‌شود، سیستم باید به گونه‌ای طراحی شود که اثر تداخلی دود بر پاسخ سیستم تشخیص را به حداقل برساند.

Z

محیط و شرایط محیطی پیش‌بینی‌شده در منطقه تحت حفاظت، بر انتخاب حسگر تأثیر می‌گذارد. همه حسگرها محدودیت‌هایی در محدوده دمای محیطی دارند که در آن محدوده، مطابق با حساسیت‌های آزمایش‌شده یا تأیید‌شده خود پاسخ می‌دهند. طراح باید اطمینان حاصل کند که حسگر با محدوده دمای محیطی پیش‌بینی‌شده در منطقه‌ای که نصب می‌شود، سازگار است. علاوه بر این، باران، برف و یخ هر دو تابش فرابنفش و مادون‌قرمز را به درجات مختلف تضعیف می‌کنند. در مواردی که این شرایط پیش‌بینی می‌شود، باید تمهیداتی برای محافظت از حسگر در برابر تجمع این مواد روی سطوح نوری آن در نظر گرفته شود.

A.17.8.2.2 تابش‌های انرژی طبیعی که از آتش ناشی نمی‌شوند، ممکن است در منطقه خطر وجود داشته باشند. هنگام انتخاب حسگر برای یک منطقه، سایر منابع احتمالی تابش انرژی باید ارزیابی شوند. برای اطلاعات بیشتر به A.17.8.2.1 مراجعه کنید.

A.17.8.3.1.1 همه حسگرهای نوری بر اساس معادله نظری زیر پاسخ می‌دهند:

Z

که در آن:

S = توان تابشی که به حسگر می‌رسد
k = ثابت تناسب برای حسگر
P = توان تابشی ساطع‌شده توسط آتش
e = پایه لگاریتم نپر (۲.۷۱۸۳)
ζ = ضریب تضعیف هوا
d = فاصله بین آتش و حسگر

2Q==

حساسیت (S) معمولاً بر حسب نانووات اندازه‌گیری می‌شود. این معادله منحنی‌هایی مشابه منحنی نشان‌داده‌شده در شکلA.17.8.3.1.1 را تولید می‌کند.
این منحنی حداکثر فاصله‌ای را تعریف می‌کند که در آن حسگر به طور مداوم آتش با اندازه و سوخت مشخصی را تشخیص می‌دهد. حسگرها باید فقط در ناحیه سایه‌دار بالای منحنی استفاده شوند.
در بهترین شرایط و بدون جذب جوی، توان تابشی که به حسگر می‌رسد، اگر فاصله بین حسگر و آتش دو برابر شود، به میزان یک چهارم کاهش می‌یابد. برای محاسبه تضعیف جوی، عبارت نمایی زتا (ζ) به معادله اضافه می‌شود. زتا معیاری از شفافیت هوا در طول‌موج مورد نظر است. زتا تحت تأثیر رطوبت، گرد و غبار و هرگونه آلاینده دیگر در هوا قرار می‌گیرد که در طول‌موج مورد نظر جذب‌کننده هستند. زتا معمولاً مقادیری بین ۰.۰۰۱- و ۰.۱- برای هوای محیطی معمولی دارد.

نوشته‌های مشابه

  • الزامات طراحی سیستم اطفاء حریق به روش غرقه سازی کلی یا TOTAL FLOODING با گاز دی اکسید کربن

    1. فصل ۵ – سیستم‌های غرقه‌سازی کلی

    ۵.۱ اطلاعات عمومی (همچنین به پیوست D مراجعه شود)
    ۵.۱.۱ توصیف: یک سیستم غرقه‌سازی کلی باید شامل منبع ثابت دی‌اکسید کربن باشد که به صورت دائم به لوله‌کشی ثابت متصل شده و دارای نازل‌های ثابت برای تخلیه دی‌اکسید کربن به داخل فضای بسته یا اتاق سرور پیرامون خطر باشد.

    ۵.۱.۲ کاربردها: سیستم غرقه‌سازی کلی باید در مواردی استفاده شود که یک محفظه دائمی اطراف خطر وجود دارد و امکان ایجاد و حفظ غلظت لازم دی‌اکسید کربن برای مدت زمان مورد نیاز را فراهم می‌کند.

    ۵.۱.۳ الزامات کلی: سیستم‌های غرقه‌سازی کلی باید طبق الزامات مربوطه در فصل ۴ و همچنین الزامات اضافی ذکرشده در این فصل طراحی، نصب، آزمون و نگهداری شوند.

    ۵.۱.۴ الزامات ایمنی: به بندهای ۴.۳ و ۴.۵.۶ مراجعه شود.

    ۵.۲ مشخصات خطر

    ۵.۲.۱ محفظه

    ۵.۲.۱.۱ برای آتش‌های سطحی یا شعله‌ای، مانند آتش‌هایی که در مایعات قابل اشتعال رخ می‌دهند، هرگونه بازشدگی غیرقابل‌بسته شدن باید طبق بند ۵.۳.۵.۱ با مقدار بیشتری دی‌اکسید کربن جبران شود.

    ۵.۲.۱.۲ اگر مقدار دی‌اکسید کربن موردنیاز برای جبران بازشدگی‌ها از مقدار پایه موردنیاز برای غرقه‌سازی بدون نشت بیشتر باشد، طراحی سیستم به‌صورت کاربرد موضعی طبق فصل ۶ مجاز است.

    ۵.۲.۱.۳ برای آتش‌های عمیق‌ریشه مانند آنچه در جامدات رخ می‌دهد، بازشدگی‌های غیرقابل‌بسته شدن باید به آن‌هایی محدود شوند که در سقف یا مجاور سقف قرار دارند، در صورتی که اندازه این بازشدگی‌ها از الزامات تهویه فشار تعیین‌شده در بند ۵.۶.۲ بیشتر باشد.

    ۵.۲.۱.۴ برای جلوگیری از گسترش آتش از طریق بازشدگی‌ها به خطرات مجاور یا مناطق کاری که ممکن است منابع دوباره اشتعال باشند، این بازشدگی‌ها باید دارای بسته‌شونده‌های خودکار یا نازل‌های کاربرد موضعی باشند.

    ۵.۲.۱.۴.۱ گاز موردنیاز برای چنین حفاظت‌هایی باید علاوه بر مقدار معمول برای غرقه‌سازی کلی فراهم شود. (به بند ۶.۴.۳.۶مراجعه شود)

    ۵.۲.۱.۴.۲ اگر هیچ‌کدام از روش‌های ذکرشده در بندهای ۵.۲.۱.۴و ۵.۲.۱.۴.۱ عملی نباشد، حفاظت باید به خطرات یا مناطق کاری مجاور نیز گسترش یابد.

    ۵.۲.۱.۵ در مورد مخازن فرآیندی و ذخیره‌سازی که تهویه ایمن بخارات و گازهای قابل اشتعال امکان‌پذیر نیست، استفاده از سیستم‌های کاربرد موضعی بیرونی طبق بند ۶.۴.۳.۶ الزامی است.

    ۵.۲.۲ نشت و تهویه

    از آنجا که کارایی سیستم‌های دی‌اکسید کربن به حفظ غلظت خاموش‌کننده گاز بستگی دارد، نشت گاز از فضای موردنظر باید به حداقل رسیده و با افزودن گاز اضافی جبران شود.

    ۵.۲.۲.۱ در صورت امکان، بازشدگی‌هایی مانند درها، پنجره‌ها و … باید طوری طراحی شوند که پیش از تخلیه دی‌اکسید کربن یا همزمان با آن به‌طور خودکار بسته شوند یا الزامات بندهای ۵.۳.۵.۱ و ۵.۴.۴.۱ رعایت شوند. (برای ایمنی افراد، به بند ۴.۳مراجعه شود)

    ۵.۲.۲.۲ در مواردی که سیستم تهویه با هوای فشرده درگیر باشد، این سیستم‌ها ترجیحاً باید پیش از تخلیه دی‌اکسید کربن یا همزمان با آن خاموش یا بسته شوند، یا گاز جبرانی اضافی فراهم گردد. (به بند ۵.۳.۵.۲ مراجعه شود)

    ۵.۲.۳ انواع آتش

    آتش‌هایی که با روش غرقه‌سازی کلی قابل خاموش‌سازی هستند، به دو دسته زیر تقسیم می‌شوند:

    ۱. آتش‌های سطحی شامل مایعات، گازها و جامدات قابل اشتعال
    ۲. آتش‌های عمیق‌ریشه شامل جامداتی که قابلیت دودزایی و شعله‌ور شدن دارند

    ۵.۲.۳.۱ آتش‌های سطحی

    برای آتش‌های سطحی، دی‌اکسید کربن باید به‌سرعت در محفظه تزریق شود تا نشت جبران شده و غلظت خاموش‌کننده برای مواد خاص ایجاد گردد.

    ۵.۲.۳.۲ آتش‌های عمیق‌ریشه

    برای آتش‌های عمیق‌ریشه، غلظت طراحی‌شده باید برای مدت زمانی حفظ شود تا دودزایی خاموش و مواد تا نقطه‌ای خنک شوند که پس از از بین رفتن جو بی‌اثر، مجدداً مشتعل نشوند.

    ۵.۳ نیازمندی‌های دی‌اکسید کربن برای آتش‌های سطحی

    ۵.۳.۱ کلیات

    ۵.۳.۱.۱ مقدار دی‌اکسید کربن برای آتش‌های سطحی باید بر اساس شرایط متوسط و با فرض خاموش شدن نسبتاً سریع در نظر گرفته شود.

    ۵.۳.۱.۲ اگرچه یک حاشیه ایمن برای نشت معمولی در عوامل حجمی پایه لحاظ شده است، اما باید اصلاحاتی بر اساس نوع ماده درگیر و سایر شرایط خاص صورت گیرد.

    ۵.۳.۲ مواد قابل اشتعال

    ۵.۳.۲.۱ باید مقدار غلظت طراحی‌شده دی‌اکسید کربن متناسب با نوع ماده قابل اشتعال موجود در خطر تعیین گردد.

    ۵.۳.۲.۱.۱ این غلظت باید با افزودن ضریب ۲۰ درصد به حداقل غلظت مؤثر محاسبه شود.

    ۵.۳.۲.۱.۲ در هیچ حالتی نباید از غلظتی کمتر از ۳۴ درصد استفاده شود.

    ۵.۳.۲.۲ جدول ۵.۳.۲.۲ باید برای تعیین حداقل غلظت‌های دی‌اکسید کربن برای مایعات و گازهای مندرج در جدول استفاده شود.

    ۵.۳.۲.۳ برای موادی که در جدول ۵.۳.۲.۲ ذکر نشده‌اند، غلظت تئوریک حداقل دی‌اکسید کربن باید از منبعی معتبر به‌دست آید یا با آزمون مشخص گردد.

    ۵.۳.۲.۴ در صورت وجود اطلاعاتی از مقادیر اکسیژن باقی‌مانده مجاز، غلظت تئوریک دی‌اکسید کربن باید با استفاده از فرمول زیر محاسبه شود:

    ۵.۳.۳ ضریب حجم

    ضریب حجمی که برای تعیین مقدار پایه دی‌اکسید کربن جهت حفاظت از یک محفظه حاوی ماده‌ای با نیاز به غلظت طراحی‌شده ۳۴ درصد استفاده می‌شود، باید مطابق جدول‌های ۵.۳.۳(a) و ۵.۳.۳(b) باشد.

    ۵.۳.۳.۱ در محاسبه ظرفیت خالص مکعبی که باید محافظت شود، اجازه داده می‌شود که برای ساختارهای دائمی، غیرقابل جابجایی و نفوذناپذیر که حجم را به‌طور قابل توجهی کاهش می‌دهند، کسر حجمی در نظر گرفته شود.

    ۵.۳.۳.۲ حجم‌های به‌هم‌پیوسته

    ۵.۳.۳.۲.۱ در دو یا چند حجم به‌هم‌پیوسته که جریان آزاد دی‌اکسید کربن بین آن‌ها ممکن است، مقدار دی‌اکسید کربن باید برابر با مجموع مقادیر محاسبه‌شده برای هر حجم، با استفاده از ضریب حجم متناظر از جدول‌های ۵.۳.۳(a) یا ۵.۳.۳(b) باشد.

    ۵.۳.۳.۲.۲ اگر یکی از حجم‌ها به غلظت بیشتری از مقدار نرمال نیاز داشته باشد (به بند ۵.۳.۴ مراجعه شود)، باید همان غلظت بالاتر برای تمام حجم‌های به‌هم‌پیوسته استفاده شود.

    p

  • سیستم‌های تشخیص، راه‌اندازی، هشدار و کنترل تخلیه گاز تمیز برای سیستم اطفاء حریق

    9.1.1 پنل کنترل برای سرویس تخلیه
    سیستم‌های تشخیص، راه‌اندازی، هشدار و کنترل باید مطابق با استانداردNFPA 72 طراحی، نصب، آزمایش و نگهداری شوند.

    9.1.1.1 سیستم‌هایی که فقط از طریق راه‌اندازی دستی مکانیکی عمل می‌کنند، در صورتی که مقامات مسئول اجازه دهند، مجاز هستند.

    9.1.1.2 یک منبع تأمین قدرت اصلی اختصاصی و یک منبع برق پشتیبان با حداقل 24 ساعت و حداقل 5 دقیقه جریان هشدار باید برای عملیات تشخیص، سیگنال‌دهی، کنترل و راه‌اندازی سیستم مورد استفاده قرار گیرد.

    9.1.1.3 سیستم اعلام حریق ساختمان‌های محافظت‌شده باید فقط برای کنترل پنل تخلیه سیستم اطفاء حریق گاز تمیز استفاده شود، در صورتی که برای تخلیه با دستگاه خاص سیستم اطفاء حریق گاز تمیز فهرست شده باشد، طبق بندهای 9.4.8 و 9.4.9.

    9.1.1.4 اگر پنل کنترل تخلیه سیستم اطفاء حریق گاز تمیز در یک ساختمان محافظت‌شده که سیستم اعلام حریق جداگانه‌ای دارد، قرار گیرد، باید توسط سیستم اعلام حریق ساختمان برای سیگنال‌های هشدار، نظارتی و مشکل‌دار نظارت شود.

    9.1.1.5 اگر واحد کنترل سیستم اعلام حریق تخلیه در یک ساختمان محافظت‌شده که سیستم اعلام حریق جداگانه‌ای دارد، قرار گیرد، باید برای سیگنال‌های هشدار، نظارتی و مشکل‌دار نظارت شود، اما نباید به عملیات یا خرابی سیستم اعلام حریق ساختمان وابسته باشد یا تحت تأثیر قرار گیرد.

    9.1.2 شروع و راه‌اندازی
    تشخیص خودکار و راه‌اندازی خودکار باید استفاده شوند.

    9.1.3 روش‌های سیم‌کشی*
    سیم‌کشی مدارهای شروع و تخلیه باید در کانال‌های خاص نصب شوند.

    9.1.3.1 به جز موارد مجاز در 9.1.3.2، سیم‌کشی جریان متناوب (ac) و جریان مستقیم (dc) نباید در یک کانال یا مسیر مشترک ترکیب شوند.

    9.1.3.2 ترکیب سیم‌کشی ac و dc در یک کانال یا مسیر مشترک مجاز است، در صورتی که شیلد شده و به زمین متصل باشد.

    9.2 تشخیص خودکار

    9.2.1 تشخیص خودکار باید توسط هر روش یا دستگاه فهرست‌شده‌ای باشد که قادر به تشخیص و نشان دادن حرارت، شعله، دود، بخارات قابل اشتعال یا شرایط غیرعادی در خطر باشد، مانند مشکلات فرآیند که احتمالاً باعث آتش‌سوزی شوند.

    9.2.2 در جایی که یک سیستم عامل جدید در فضایی که سیستم تشخیص موجود دارد نصب می‌شود، باید تحلیلی از دستگاه‌های تشخیص انجام شود تا اطمینان حاصل شود که سیستم تشخیص در شرایط عملیاتی خوبی قرار دارد و به موقعیت آتش‌سوزی طبق اهداف طراحی سیستم پاسخ خواهد داد.

    9.3 راه‌اندازی دستی

    یک وسیله راه‌اندازی دستی باید برای سیستم فراهم شود، مگر در مواردی که بر اساس 9.3.4 اجازه حذف آن داده شده باشد.

    9.3.1 راه‌اندازی دستی باید باعث عملکرد همزمان شیرهای خودکار کنترل‌کننده تخلیه گاز و توزیع آن شود.

    9.3.2 یک سوئیچ فشار تخلیه که سیگنال هشدار را به پنل تخلیه ارسال می‌کند، در جایی که از راه‌اندازی دستی مکانیکی استفاده می‌شود و امکان عملکرد مکانیکی سیستم وجود دارد، الزامی است.

    9.3.3 در جایی که از پنل تخلیه استفاده نمی‌شود، سوئیچ فشار تخلیه باید عملکردهای الکتریکی مورد نیاز هنگام راه‌اندازی سیستم را آغاز کند، از جمله اطلاع‌رسانی.

    9.3.4 برای سیستم‌های خودکار، وسیله راه‌اندازی دستی لازم نیست، زمانی که خطر محافظت‌شده غیرقابل سکونت باشد و خطر در مکانی دورافتاده قرار داشته باشد که پرسنل به‌طور معمول در آنجا حضور ندارند.

    9.3.5 وسیله‌های راه‌اندازی دستی باید همیشه در دسترس باشند، حتی در زمان وقوع آتش‌سوزی.

    9.3.6 وسیله‌های راه‌اندازی دستی باید برای هدف مورد نظر قابل شناسایی باشند.

    9.3.7 عملیات هر وسیله دستی باید باعث عملکرد کامل سیستم به‌طور طراحی‌شده شود.

    9.3.8 کنترل‌های دستی نباید به نیرویی بیشتر از 40 پوند (178 نیوتن) یا حرکت بیشتر از 14 اینچ (356 میلی‌متر) برای راه‌اندازی نیاز داشته باشند.

    9.3.9 حداقل یک وسیله کنترل دستی برای فعال‌سازی باید در فاصله‌ای بیشتر از 4 فوت (1.2 متر) از کف قرار گیرد.

    9.3.10 تمام وسایل عملیاتی دستی باید با نام خطراتی که از آن‌ها محافظت می‌کنند شناسایی شوند.

    9.4 دستگاه‌های عملیاتی و تجهیزات کنترل برای تخلیه گاز، کنترل تخلیه و خاموش کردن تجهیزات

    9.4.1 عملیات دستگاه‌های تخلیه گاز یا شیرها، کنترل تخلیه‌ها و تجهیزات خاموش کردن که برای عملکرد موفقیت‌آمیز سیستم ضروری هستند، باید از طریق وسایل مکانیکی، الکتریکی یا پنوماتیکی فهرست‌شده انجام شود.

    9.4.2 دستگاه‌های عملیاتی باید برای کاربرد در محیطی که در آن به کار می‌روند، مناسب باشند.

    9.4.3 تجهیزات عملیاتی نباید به راحتی از کار بیافتند یا در معرض عملیات تصادفی قرار گیرند.

    9.4.4 دستگاه‌ها معمولاً باید طوری طراحی شوند که به درستی از -20°F تا 130°F (-29°C تا 54°C) عمل کنند یا به گونه‌ای علامت‌گذاری شوند که محدودیت‌های دمایی آن‌ها را نشان دهند.

    9.4.5 دستگاه‌های عملیاتی باید به‌گونه‌ای قرار گیرند، نصب شوند یا محافظت شوند که در برابر آسیب‌های مکانیکی، شیمیایی یا دیگر آسیب‌ها که می‌تواند باعث از کار افتادن آن‌ها شود، مقاوم باشند.

    9.4.6 در صورتی که فشار گاز از سیستم یا مخازن پیلوت به عنوان وسیله‌ای برای تخلیه مخازن ذخیره‌سازی عامل استفاده شود، نرخ تأمین و تخلیه باید برای تخلیه تمام مخازن باقی‌مانده طراحی شود.

    9.4.7 تمام دستگاه‌ها برای خاموش کردن تجهیزات کمکی باید با عملکرد سیستم به عنوان بخش‌های یکپارچه از سیستم عمل کنند.

    9.4.8 تجهیزات کنترل باید به طور خاص برای تعداد و نوع دستگاه‌های فعال‌کننده مورد استفاده فهرست شده باشند.

    9.4.9 تجهیزات کنترل و دستگاه‌های فعال‌کننده باید برای سازگاری با یکدیگر فهرست شده باشند.

    9.4.10 نظارت بر حذف عملگر الکتریکی

    9.4.10.1 حذف عملگر الکتریکی از شیر تخلیه مخزن ذخیره‌سازی عامل یا شیر انتخاب‌کننده‌ای که کنترل می‌کند، باید باعث ایجاد هشدار صوتی و بصری از نقص سیستم در پنل کنترل تخلیه سیستم شود.

    9.4.10.2 بند 9.4.10.1 شامل سیستم‌های تحت پوشش فصل 13 این استاندارد نمی‌شود، به جز سیستم‌هایی که در بخش 13.6 گنجانده شده‌اند.

    9.4.11 تجهیزات کنترل باید دستگاه‌های فعال‌کننده و سیم‌کشی‌های مرتبط را نظارت کرده و در صورت نیاز باعث راه‌اندازی آنها شود.

    9.4.12 حذف دستگاه فعال‌کننده مخزن اصلی عامل از شیر تخلیه یا شیر انتخاب‌کننده باید باعث ایجاد سیگنال مشکل یا نظارتی در واحد کنترل تخلیه شود.

    9.4.13 در جایی که از تجهیزات کنترل پنوماتیک استفاده می‌شود، خطوط باید در برابر از دست دادن یکپارچگی محافظت شوند.

    9.5 دستگاه‌های هشدار، وسایل اطلاع‌رسانی و نشانگرها

    9.5.1 دستگاه‌های اطلاع‌رسانی یا نشانگرهای پنل کنترل باید برای نشان دادن عملکرد سیستم، خطرات برای پرسنل یا خرابی هر دستگاه تحت نظارت استفاده شوند.

    9.5.2 نوع (مانند صوتی، بصری)، تعداد و محل قرارگیری دستگاه‌های اطلاع‌رسانی و نشانگرها باید به گونه‌ای باشد که هدف آن‌ها برآورده شود و تمام الزامات را تأمین کند.

    9.5.3 دستگاه‌های اطلاع‌رسانی باید به گونه‌ای طراحی شوند که طبق الزامات برنامه واکنش اضطراری ساختمان عمل کنند.

    9.5.4 هشدار صوتی و بصری قبل از تخلیه باید در داخل منطقه محافظت‌شده فضاهای قابل سکونت فراهم شود تا هشدار قوی برای تخلیه قریب‌الوقوع داده شود.

    9.5.5 عملکرد دستگاه‌های اطلاع‌رسانی باید پس از تخلیه عامل ادامه یابد تا زمانی که اقدام مثبت برای شناسایی هشدار انجام شده و اقدام مناسب انجام شود.

    9.6 کلیدهای لغو

    کلیدهای لغو برای سیستم‌های تخلیه گاز تمیز مجاز هستند.

    9.6.1 در صورتی که کلیدهای لغو نصب شوند، باید در داخل منطقه محافظت‌شده و نزدیک به راه‌ خروج منطقه قرار گیرند.

    9.6.2 کلید لغو باید از نوعی باشد که برای لغو نیاز به فشار دستی دائمی داشته باشد.

    9.6.3 راه‌اندازی دستی باید عملکرد لغو را لغو کند.

    9.6.4 عملکرد تابع لغو باید باعث ایجاد هشدار صوتی و بصری مشخص از نقص سیستم شود.

    9.6.5 کلیدهای لغو باید به‌طور واضح برای هدف مورد نظر قابل شناسایی باشند.

    9.7 تأخیرهای زمانی

    9.7.1 باید یک هشدار پیش‌تخلیه و تأخیر زمانی کافی برای اجازه به تخلیه پرسنل قبل از تخلیه فراهم شود.

    9.7.2 برای نواحی خطرناک که در معرض آتش‌های رشد سریع هستند، جایی که فراهم کردن تأخیر زمانی تهدیدی برای جان و مال ایجاد کند، مجاز است که تأخیر زمانی حذف شود.

    9.7.3 تأخیرهای زمانی باید تنها برای تخلیه پرسنل یا آماده‌سازی منطقه خطر برای تخلیه استفاده شوند.

    9.7.4 تأخیرهای زمانی نباید به عنوان روشی برای تأیید عملکرد دستگاه شناسایی قبل از وقوع فعال‌سازی خودکار استفاده شوند.

    9.8 کلید قطع‌کننده

    9.8.1 برای جلوگیری از تخلیه ناخواسته سیستم عامل تمیز الکتریکی، باید یک کلید قطع‌کننده تحت نظارت فراهم شود.

    9.8.2 کلید قطع‌کننده باید در برابر استفاده غیرمجاز با یکی از روش‌های زیر محافظت شود:

    1. در داخل پنل کنترل قفل‌شونده قرار گیرد.
    2. در داخل یک محفظه قفل‌شونده قرار گیرد.
    3. برای فعال‌سازی کلید به کلید نیاز داشته باشد.

    9.8.3 زمانی که کلید قطع‌کننده برای فعال‌سازی نیاز به کلید دارد، کلید دسترسی نباید زمانی که مدار قطع‌کننده قطع است، قابل جدا شدن باشد.

    9.8.4 غیر فعال کردن توالی آزادسازی سیستم سرکوب از طریق برنامه‌نویسی نرم‌افزاری نباید به‌عنوان جایگزینی برای استفاده از یک کلید قطع‌کننده فیزیکی قابل قبول باشد.

    9.8.5 کلید قطع‌کننده باید فهرست شده باشد.

    9.9 شیرهای قفل‌شونده

    اگر شیر قفل‌شونده نصب شده باشد، پنل آزادسازی باید یک سیگنال نظارتی را هنگامی که شیر قفل‌شونده در وضعیت کاملاً باز نباشد، اعلام کند.

  • آشکارسازهای دودی بیم (Beam Smoke Detectors): چشم‌های نامرئی نگهبان در برابر حریق‌های وسیع

    چکیده: آشکارسازهای دودی بیم، ستون فقرات سیستم‌های پیشرفته اعلام حریق در فضاهای بزرگ و وسیع محسوب می‌شوند. این مقاله به بررسی عمیق اصول فیزیکی و مهندسی نهفته در عملکرد آشکارسازهای دودی بیم می‌پردازد، از مکانیسم تشخیص دود بر پایه پراکندگی و تضعیف نور مادون قرمز گرفته تا پیکربندی‌های مختلف و ملاحظات طراحی در کاربردهای عملی. با تحلیل جزئیات نحوه عملکرد این دتکتورها در حالت عادی و در شرایط حریق، چالش‌های احتمالی و راهکارهای غلبه بر آن‌ها، و همچنین مقایسه با سایر روش‌های تشخیص دود، تصویری جامع از اهمیت و کارایی این فناوری ارائه می‌شود. هدف این مقاله، ارائه یک دیدگاه علمی و کاربردی برای متخصصان، طراحان سیستم‌های ایمنی، و علاقه‌مندان به فناوری‌های اعلام حریق است.

    WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.16 PM

    مقدمه: امنیت در برابر حریق، از دیرباز یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های جوامع بشری بوده است. با توسعه سازه‌های بزرگ و پیچیده نظیر انبارهای وسیع، سالن‌های کنفرانس، آتریوم‌ها، و مراکز خرید، چالش تشخیص زودهنگام حریق در این فضاهای گسترده به مراتب افزایش یافته است. آشکارسازهای دودی نقطه‌ای سنتی، که برای پوشش مساحت‌های محدودتری طراحی شده‌اند، در چنین محیط‌هایی کارایی لازم را ندارند. اینجاست که آشکارسازهای دودی بیم، با قابلیت پوشش دهی مسافت‌های طولانی، به عنوان یک راه حل بی‌بدیل مطرح می‌شوند. این مقاله به کاوش در اعماق این تکنولوژی پرداخته و پیچیدگی‌های علمی و کاربردی آن را آشکار می‌سازد.

    WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.16 PM1

    1. اساس فیزیکی تشخیص دود: برهم‌کنش نور و ذرات معلق در قلب عملکرد آشکارسازهای دودی بیم، پدیده‌های فیزیکی پراکندگی (Scattering) و تضعیف (Attenuation) نور توسط ذرات دود قرار دارد. نور، به عنوان یک موج الکترومغناطیسی، هنگام عبور از محیطی حاوی ذرات معلق، مانند دود، با این ذرات برهم‌کنش می‌کند. این برهم‌کنش به دو شکل اصلی بروز می‌یابد:
    2. WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.17 PM
    • تضعیف (Absorption & Scattering): بخشی از انرژی نور توسط ذرات دود جذب شده یا در جهات مختلف پراکنده می‌شود. این امر منجر به کاهش شدت نور عبوری از مسیر می‌شود. آشکارسازهای دودی بیم، عمدتاً بر پایه اندازه‌گیری همین کاهش شدت نور عمل می‌کنند.
    • WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.17 PM1
    • پراکندگی (Scattering): ذرات دود، نور را در تمامی جهات پراکنده می‌کنند. میزان و الگوی پراکندگی نور به اندازه ذرات، طول موج نور و زاویه دید بستگی دارد. این پدیده، اساس کار آشکارسازهای دودی از نوع پراکندگی نور (مانند برخی دتکتورهای نقطه‌ای) است، اما در دتکتورهای بیم، تمرکز اصلی بر تضعیف کلی پرتو است.
    • WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.17 PM2

    برای افزایش حساسیت و کاهش تأثیر عوامل محیطی نامطلوب (مانند گرد و غبار)، اکثر آشکارسازهای دودی بیم از نور مادون قرمز (Infrared – IR) استفاده می‌کنند. طول موج‌های مادون قرمز کمتر توسط بخار آب و ذرات بسیار ریز هوا پراکنده می‌شوند، اما به طور مؤثر توسط ذرات بزرگ‌تر دود تضعیف می‌گردند.

    WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.18 PM

    1. اجزای اصلی و پیکربندی‌های آشکارسازهای دودی بیم یک سیستم آشکارساز دودی بیم معمولاً از سه جزء اصلی تشکیل شده است:
    2. WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.18 PM1
    • فرستنده (Transmitter): این بخش شامل یک منبع نور مادون قرمز (IR LED) است که یک پرتو نوری متمرکز و کنترل‌شده را تولید می‌کند. لنزهای اپتیکی در این بخش وظیفه متمرکز کردن پرتو را بر عهده دارند تا پرتو با حداقل واگرایی به سمت گیرنده حرکت کند. در برخی مدل‌های پیشرفته، از چندین IR LED برای افزایش قدرت پرتو و پوشش دهی مسافت‌های طولانی‌تر استفاده می‌شود.
    • گیرنده (Receiver): این واحد شامل یک فوتودیود (Photodiode) یا یک آرایه از فوتودیودها است که وظیفه دریافت پرتو نور فرستاده شده و تبدیل آن به یک سیگنال الکتریکی را بر عهده دارد. کیفیت و حساسیت فوتودیود در تشخیص تغییرات جزئی در شدت نور حیاتی است. لنزهای گیرنده نیز به جمع‌آوری نور و هدایت آن به سمت فوتودیود کمک می‌کنند.
    • کنترل‌کننده (Controller/Control Unit): این بخش که معمولاً جدا از فرستنده و گیرنده نصب می‌شود، مسئول پردازش سیگنال‌های دریافتی از گیرنده، مقایسه آن‌ها با مقادیر مرجع (آستانه‌های از پیش تعیین شده)، و اعلام وضعیت‌های مختلف (عادی، پیش‌هشدار، حریق، خطا) است. این واحد همچنین قابلیت تنظیم حساسیت، انجام تست‌های خودکار (Auto Alignment و Drift Compensation) و اتصال به پنل مرکزی اعلام حریق را فراهم می‌کند.

    پیکربندی‌ها: آشکارسازهای دودی بیم را می‌توان به دو دسته اصلی از نظر پیکربندی تقسیم کرد:

    • نوع جداگانه (Separate Type – Transmitter/Receiver): در این پیکربندی، فرستنده و گیرنده در دو واحد مجزا و در فواصل معینی (معمولاً 5 تا 120 متر، و در برخی مدل‌ها تا 150-200 متر) روبروی یکدیگر نصب می‌شوند. پرتو نور از فرستنده ساطع شده و مستقیماً به گیرنده می‌رسد. این رایج‌ترین نوع آشکارساز بیم است و برای پوشش دهی مسیرهای طولانی مناسب است.
    • نوع بازتابنده (Reflector Type – Transceiver/Reflector): در این حالت، فرستنده و گیرنده در یک واحد مشترک (Transceiver) قرار دارند و پرتو نور به سمت یک بازتابنده (Reflector) که در فاصله دوری نصب شده، ارسال می‌شود. بازتابنده، پرتو نور را به سمت واحد فرستنده/گیرنده بازتاب می‌دهد. این پیکربندی مزیت سیم‌کشی کمتر (تنها یک واحد به برق و سیم‌کشی نیاز دارد) و سهولت نصب بیشتری دارد، اما معمولاً برای مسافت‌های کمی کوتاه‌تر (معمولاً تا 100 متر) مورد استفاده قرار می‌گیرد و به دلیل عبور نور از مسیر دو بار (رفت و برگشت)، حساسیت کمی متفاوت دارد.
    1. اصل عملکرد در حالت عادی و حریق (بر اساس تصاویر):
    • حالت عادی (Normal State): در شرایط عادی و بدون وجود دود، پرتو نور مادون قرمز که از IR LED ساطع می‌شود، بدون مانع از طریق محفظه شفاف به سمت گیرنده (فوتودیود) حرکت می‌کند. پرتوها با شدت کامل به فوتودیود می‌رسند. فوتودیود این نور را به یک سیگنال الکتریکی تبدیل می‌کند که توسط واحد کنترل به عنوان “حالت عادی” یا “بدون حریق” تفسیر می‌شود. این سیگنال پایه، مرجعی برای مقایسه‌های بعدی است.
    • حالت حریق (Fire Alarm – با حضور دود): هنگامی که دود ناشی از حریق وارد مسیر پرتو نور می‌شود، ذرات دود (که در تصویر به رنگ خاکستری نشان داده شده‌اند) با پرتو نور برهم‌کنش می‌کنند. همانطور که پیشتر توضیح داده شد، این برهم‌کنش باعث تضعیف و پراکندگی پرتو نور می‌شود. در نتیجه، شدت نوری که به فوتودیود می‌رسد، به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. فوتودیود این کاهش شدت نور را به یک سیگنال الکتریکی با دامنه کمتر تبدیل می‌کند. واحد کنترل این کاهش سیگنال را تشخیص داده و در صورتی که این کاهش از یک آستانه از پیش تعیین شده (که معمولاً بر حسب درصد انسداد نور در واحد طول بیان می‌شود) فراتر رود، وضعیت “آلارم حریق” را اعلام می‌کند و به پنل مرکزی اعلام حریق سیگنال ارسال می‌نماید.
    1. تکنیک‌های پیشرفته در آشکارسازهای بیم:
    • جبران رانش (Drift Compensation): با گذشت زمان، عوامل محیطی مانند گرد و غبار یا کثیف شدن لنزها می‌توانند باعث کاهش تدریجی شدت نور دریافتی شوند، حتی در غیاب دود. اگر این کاهش به درستی جبران نشود، می‌تواند منجر به آلارم‌های کاذب یا کاهش حساسیت واقعی شود. تکنولوژی جبران رانش به آشکارساز اجازه می‌دهد تا به آرامی و به صورت هوشمندانه تغییرات طولانی مدت در شدت نور را شناسایی و آستانه آلارم را متناسب با آن تنظیم کند، بدون اینکه بر توانایی تشخیص سریع دود واقعی تأثیر بگذارد.
    • هم‌ترازی خودکار (Auto Alignment): نصب دقیق فرستنده و گیرنده برای اطمینان از هم‌راستایی کامل پرتو نور بسیار حیاتی است. سیستم‌های پیشرفته دارای قابلیت هم‌ترازی خودکار هستند که به طور خودکار موقعیت لنزها یا پرتو را تنظیم می‌کنند تا حداکثر شدت نور به گیرنده برسد. این ویژگی نه تنها نصب را آسان‌تر می‌کند، بلکه عملکرد بهینه را در طول زمان تضمین می‌نماید.
    • فیلترهای نوری و محافظ‌ها: برای جلوگیری از ورود حشرات، ذرات بزرگ گرد و غبار و نورهای مزاحم محیطی (مانند نور خورشید) به محفظه اپتیکی، از فیلترهای نوری و محفظه‌های محافظت شده (مانند Insect Screen و Lightproof Chamber Cover در تصاویر) استفاده می‌شود. این اقدامات به حفظ دقت و پایداری عملکرد آشکارساز کمک می‌کنند.
    • تشخیص چندگانه (Multi-criteria Detection): در برخی سیستم‌های پیشرفته‌تر، آشکارسازهای بیم ممکن است با سنسورهای دیگری نظیر سنسورهای حرارتی یا گاز ترکیب شوند تا اطلاعات بیشتری برای تشخیص دقیق‌تر حریق و کاهش آلارم‌های کاذب فراهم آورند.
    1. کاربردها و مزایا: آشکارسازهای دودی بیم به دلیل ویژگی‌های منحصربه‌فردشان، در طیف گسترده‌ای از کاربردها به کار گرفته می‌شوند:
    • انبارها و سوله های صنعتی: فضاهایی با سقف‌های بلند و مساحت‌های وسیع که نصب تعداد زیادی آشکارساز نقطه‌ای غیرعملی و پرهزینه است.
    • سالن‌های ورزشی، تئاترها و سینماها: فضاهای باز با ارتفاع زیاد که نیاز به پوشش دهی گسترده دارند.
    • آتریوم‌ها و لابی‌های بزرگ: سازه‌های معماری با فضاهای باز عمودی.
    • فرودگاه‌ها و ایستگاه‌های قطار: مکان‌هایی با جریان هوای زیاد و مسافرت دود در مسافت‌های طولانی.
    • مراکز خرید و فروشگاه‌های بزرگ: برای پوشش دهی فضاهای وسیع و راهروها.

    مزایای کلیدی:

    • پوشش دهی وسیع: هر آشکارساز می‌تواند مساحتی به مراتب بزرگتر از آشکارسازهای نقطه‌ای را پوشش دهد، که منجر به کاهش تعداد دتکتورهای مورد نیاز و هزینه‌های نصب می‌شود.
    • مناسب برای سقف‌های بلند: توانایی تشخیص دود در ارتفاعات بالا که دتکتورهای نقطه‌ای ممکن است با تأخیر عمل کنند.
    • مقاومت در برابر آلارم‌های کاذب: با تکنیک‌های جبران رانش و فیلترینگ پیشرفته، این سیستم‌ها در برابر عوامل محیطی مقاوم‌تر هستند.
    • نگهداری آسان: دسترسی برای نگهداری و تمیز کردن معمولاً آسان‌تر از تعداد زیادی دتکتور نقطه‌ای است.
    1. چالش‌ها و ملاحظات طراحی: با وجود مزایای فراوان، نصب و طراحی سیستم‌های آشکارساز دودی بیم نیازمند ملاحظاتی خاص است:
    • هم‌ترازی دقیق: نصب اولیه نیازمند دقت بالا در هم‌ترازی فرستنده و گیرنده است. هرگونه حرکت سازه‌ای کوچک می‌تواند بر عملکرد تأثیر بگذارد.
    • انسداد مسیر: مسیر پرتو نور باید همواره از هرگونه مانع (مانند قفسه‌های بلند، ماشین‌آلات، پرده‌ها یا حتی جرثقیل‌های سقفی) عاری باشد. برنامه‌ریزی دقیق چیدمان فضا ضروری است.
    • تأثیر نور محیط: نور شدید خورشید یا منابع نوری قدرتمند دیگر می‌توانند در عملکرد سیستم اختلال ایجاد کنند. انتخاب مکان مناسب و استفاده از فیلترهای نوری حیاتی است.
    • شرایط محیطی: تغییرات شدید دما، رطوبت، یا وجود ذرات گرد و غبار بسیار زیاد (در محیط‌های بسیار آلوده) می‌تواند بر عملکرد تأثیر بگذارد. برخی مدل‌ها دارای محفظه‌های گرمایشی یا تهویه‌شده برای مقابله با این چالش‌ها هستند.
    • الگوی جریان هوا: در فضاهای بزرگ، الگوی جریان هوا می‌تواند بر نحوه انتشار دود تأثیر بگذارد. طراحی سیستم باید با در نظر گرفتن این الگوها باشد تا اطمینان حاصل شود که دود به موقع وارد مسیر پرتو می‌شود.
    1. مقایسه با سایر آشکارسازها: در مقایسه با آشکارسازهای دودی نقطه‌ای، آشکارسازهای بیم در پوشش دهی مساحت‌های وسیع و ارتفاعات بالا برتری دارند. آشکارسازهای نمونه‌بردار هوا (Aspirating Smoke Detectors – ASD) نیز برای تشخیص بسیار زودهنگام در محیط‌های حساس استفاده می‌شوند، اما پیچیدگی نصب و هزینه بالاتری دارند. آشکارسازهای بیم یک راه حل میانی ارائه می‌دهند که تعادلی بین پوشش دهی، حساسیت و هزینه ایجاد می‌کند.

    نتیجه‌گیری: آشکارسازهای دودی بیم به عنوان یک جزء حیاتی در سیستم‌های مدرن اعلام حریق، نقش بی‌بدیلی در حفاظت از جان و مال در فضاهای بزرگ و پیچیده ایفا می‌کنند. فهم عمیق اصول فیزیکی، مهندسی و ملاحظات طراحی مربوط به این فناوری، برای پیاده‌سازی سیستم‌های ایمنی مؤثر و قابل اعتماد ضروری است. با پیشرفت تکنولوژی، انتظار می‌رود که این دتکتورها هوشمندتر، مقاوم‌تر در برابر عوامل محیطی، و حتی در تشخیص انواع مختلف دود دقیق‌تر شوند، و بدین ترتیب، امنیت ساختمان‌های ما را در برابر بلایای حریق بیش از پیش تضمین کنند. این چشم‌های نامرئی، همواره در کمین کوچکترین نشانه‌ای از خطر، بیدار و هوشیار باقی می‌مانند.

    WhatsApp Image 2025 09 28 at 3.14.16 PM

  • طراحی سیستم‌های اطفاء حریق گاز پایه به روش سیلاب کامل

    ۷.۱ enclosure

    ۷.۱.۱ در طراحی سیستم اطفاء حریق به روش سیلاب کامل، ویژگی‌هایenclosure محافظت‌شده باید مورد توجه قرار گیرد.
    ۷.۱.۲ مساحت منافذی که قابل بسته شدن نیستند در enclosure محافظت‌شده باید به حداقل برسد.
    ۷.۱.۳ مرجع ذی‌صلاح می‌تواند برای اطمینان از عملکرد سیستم مطابق با الزامات این استاندارد، از سیستم‌های فشرده‌سازی/افزایش فشار یا آزمایش‌های دیگر استفاده کند. (برای اطلاعات بیشتر به پیوست D مراجعه کنید.)
    ۷.۱.۴ برای جلوگیری از از دست رفتن عامل از طریق منافذ به خطرات یا مناطق کاری مجاور، منافذ باید به طور دائمی مهر و موم شده یا مجهز به بسته‌کننده‌های خودکار باشند.
    ۷.۱.۵ در صورتی که محدود کردن عامل عملی نباشد، یکی از موارد زیر باید اعمال شود:
    (۱) حفاظت باید گسترش یابد تا شامل خطرات یا مناطق کاری متصل مجاور شود.
    (۲) عامل اضافی باید از طریق پیکربندی تخلیه گسترش‌یافته به enclosure محافظت‌شده وارد شود.
    ۷.۱.۶ در صورتی که یک سیستم اطفاء حریق به روش سیلاب کامل با عامل پاک برای حفاظت از یک اتاق با کف بلند یا فرورفته در نظر گرفته شده باشد، اتاق و کف بلند یا فرورفته باید به طور همزمان محافظت شوند.
    ۷.۱.۶.۱ اگر فقط فضای زیر کف بلند قرار است توسط سیستم سیلاب کامل محافظت شود، باید از گاز بی‌اثر برای محافظت از آن فضا استفاده شود.
    ۷.۱.۶.۲ هر حجم، اتاق و کف بلند یا فرورفته که باید محافظت شود باید دارای دتکتورها، شبکه لوله‌کشی و نازل‌ها باشد.
    ۷.۱.۷ به جز سیستم‌های تهویه شناسایی شده در بند ۷.۱.۷.۲، سیستم‌های تهویه هوای فشرده، شامل سیستم‌های تهویه بازگشتی مستقل، باید به طور خودکار خاموش یا بسته شوند در صورتی که ادامه کار آن‌ها عملکرد سیستم اطفاء حریق را تحت تأثیر منفی قرار دهد یا منجر به گسترش آتش شود.
    ۷.۱.۷.۱ در صورتی که سیستم تهویه هوای فشرده یا بازگشتی مستقل به طور خودکار خاموش یا بسته نشود، حجم کانال‌های سیستم تهویه بازگشتی خود-contained که در زیر ارتفاع سقف فضای محافظت‌شده نصب شده‌اند باید به عنوان بخشی از حجم کل خطر هنگام تعیین مقدار عامل در نظر گرفته شود.
    ۷.۱.۷.۲ سیستم‌های تهویه‌ای که برای تأمین ایمنی ضروری هستند نیازی به خاموش شدن هنگام فعال‌سازی سیستم اطفاء حریق ندارند.
    ۷.۱.۷.۳ در صورتی که سیستم تهویه مجاز به ادامه کار طبق بند ۷.۱.۷.۲باشد، باید تخلیه گسترش‌یافته عامل فراهم شود تا غلظت طراحی برای مدت زمان مورد نیاز حفاظت حفظ شود.
    ۷.۱.۸ enclosure محافظت‌شده باید دارای استحکام ساختاری و یکپارچگی لازم برای نگهداری تخلیه عامل باشد.
    ۷.۱.۸.۱ اگر فشارهای ایجادشده تهدیدی برای استحکام ساختاریenclosure ایجاد کند، باید تهویه فراهم شود تا از فشارهای زیاد جلوگیری شود.
    ۷.۱.۸.۲ طراحان باید به دستورالعمل‌های سازنده سیستم در خصوص تهویهenclosure مشورت کنند. (برای منطقه تهویه relief فشار یا مساحت معادل نشت، به بند ۶.۱.۲.۵(۲۸) مراجعه کنید.)

    ۷.۲ الزامات غلظت طراحی

    ۷.۲.۱ عمومی
    ۷.۲.۱.۱ غلظت حداقل اطفاء حریق یا غلظت بی‌اثر باید برای تعیین غلظت طراحی حداقل برای سوخت خاص استفاده شود.
    ۷.۲.۱.۲ برای ترکیب‌های سوختی، باید از غلظت حداقل اطفاء حریق یا غلظت بی‌اثر برای سوختی که نیاز به بالاترین غلظت دارد استفاده شود مگر اینکه آزمایش‌هایی روی ترکیب واقعی انجام شده باشد.

    ۷.۲.۲ خاموش کردن شعله

    ۷.۲.۲.۱ خطرات کلاس A
    ۷.۲.۲.۱.۱ غلظت حداقل اطفاء حریق برای سوخت‌های کلاس A باید از طریق آزمایش به عنوان بخشی از برنامه فهرست‌بندی مطابق با بند ۷.۲.۲.۳تعیین شود.

    ۷.۲.۲.۱.۲ غلظت حداقل طراحی برای یک خطر سطحی کلاس A باید از طریق بزرگ‌ترین مورد از موارد زیر تعیین شود:
    (۱) غلظت اطفاء حریق، همانطور که در بند ۷.۲.۲.۱.۱ تعیین شده است، ضرب در یک عامل ایمنی ۱.۲ برای سیستم‌هایی با شناسایی و فعال‌سازی خودکار (به بند ۹.۱.۲ مراجعه کنید) یا ۱.۳ برای سیستم‌هایی با فعال‌سازی دستی فقط (به بند ۹.۱.۱.۱ مراجعه کنید).
    (۲) برابر با حداقل غلظت اطفاء حریق برای هپتان همانطور که از بند ۷.۲.۲.۲.۱ (۲) تعیین شده است.

    ۷.۲.۲.۱.۳ غلظت حداقل طراحی برای آتش‌های عمیق باید از طریق آزمایش خاص کاربردی تعیین شود.

    ۷.۲.۲.۲ خطرات کلاس B
    ۷.۲.۲.۲.۱ غلظت اطفاء حریق برای سوخت‌های کلاس B باید از طریق بزرگ‌ترین مورد از موارد زیر تعیین شود:
    (۱) غلظت کلاس B همانطور که از طریق یک برنامه فهرست‌بندی مطابق با بند ۷.۲.۲.۳ تعیین شده است.
    (۲) غلظت اطفاء حریق برای سوخت خاص، همانطور که از طریق روش فنجان برنر (به پیوست B مراجعه کنید) تعیین شده است.
    هشدار: در شرایط خاص، ممکن است خاموش کردن یک جت گاز در حال سوخت خطرناک باشد. به عنوان اولین اقدام، تأمین گاز را قطع کنید.

    ۷.۲.۲.۲.۲ تجهیزات اندازه‌گیری که در استفاده از روش فنجان برنر به کار می‌روند باید کالیبره شده باشند.
    ۷.۲.۲.۲.۳ غلظت حداقل طراحی برای یک خطر سوخت کلاس B باید غلظت اطفاء حریق، همانطور که در بند ۷.۲.۲.۲.۱ تعیین شده است، ضرب در یک عامل ایمنی ۱.۳ باشد.

    ۷.۲.۲.۳ برنامه فهرست‌بندی
    به حداقل، برنامه فهرست‌بندی باید مطابق با UL 2127، سیستم‌های اطفاء حریق با گاز بی‌اثر تمیز، یا UL 2166، سیستم‌های اطفاء حریق با گاز هالوکربن تمیز، یا معادل آن باشد.

    ۷.۲.۲.۴ خطرات کلاس C
    ۷.۲.۲.۴.۱ غلظت حداقل طراحی برای یک خطر کلاس C باید غلظت حداقل اطفاء حریق کلاس A باشد، همانطور که در بند ۷.۲.۲.۱.۱ تعیین شده است، ضرب در یک عامل ایمنی ۱.۳۵.
    ۷.۲.۲.۴.۲ غلظت حداقل طراحی برای فضاهایی که حاوی خطرات الکتریکی انرژی‌دار با ولتاژ بالاتر از ۴۸۰ ولت هستند و در حین و بعد از تخلیه برق دارند، باید از طریق تحلیل خطر و آزمایشات لازم تعیین شود.

    ۷.۲.۳ بی‌اثر کردن
    ۷.۲.۳.۱ غلظت بی‌اثر باید از طریق آزمایش تعیین شود.
    ۷.۲.۳.۲ غلظت بی‌اثر باید در تعیین غلظت طراحی عامل استفاده شود زمانی که شرایطی برای بازگشت مجدد یا انفجار وجود دارد.
    ۷.۲.۳.۳ غلظت حداقل طراحی برای بی‌اثر کردن جو یک enclosure که خطر آن یک مایع یا گاز قابل اشتعال است، باید غلظت بی‌اثر ضرب در یک عامل ایمنی ۱.۱ باشد.

    ۷.۳ مقدار سیستم سیلاب کامل
    ۷.۳.۱ مقدار عامل هالوکربنی که برای دستیابی به غلظت طراحی مورد نیاز است، باید از طریق معادله زیر محاسبه شود:

    guFQK+BdJPAAAAAElFTkSuQmCC

    مقادیر پارامترها عبارتند از:

    W = مقدار عامل پاک کننده [پوند (کیلوگرم)]

    V = حجم خالص خطر، که به‌صورت حجم ناخالص منهای حجم ساختارهای ثابت غیر قابل نفوذ به بخار عامل پاک کننده محاسبه می‌شود [فوت‌مکعب (مترمکعب)]

    C = غلظت طراحی عامل (درصد حجم)

    s = حجم ویژه بخار عامل فوق‌گرم در فشار 1 اتمسفر و دمای حداقل پیش‌بینی شده [درجه فارنهایت (درجه سلسیوس)] از حجم حفاظت‌شده [فوت‌مکعب/پوند (مترمکعب/کیلوگرم)]

    7.3.1.1 غلظت عامل هالوکربنی که در محفظه حفاظت‌شده توسعه خواهد یافت، باید در دمای حداقل و حداکثر طراحی با استفاده از معادله زیر محاسبه شود:

    مقادیر پارامترها عبارتند از:

    C = غلظت عامل [درصد حجم]

    W = مقدار نصب‌شده عامل [پوند (کیلوگرم)]

    s = حجم ویژه گاز عامل در دمای حداقل/حداکثر طراحی خطر [فوت‌مکعب/پوند (مترمکعب/کیلوگرم)]

    V = حجم محفظه ساخته‌شده [فوت‌مکعب (مترمکعب)]

    7.3.1.2 غلظت‌های عامل محاسبه‌شده بر اساس داده‌های ساخته‌شده و نصب‌شده و دماهای حداقل و حداکثر طراحی فضای حفاظت‌شده باید طبق الزامات 6.1.2.7 و 6.2.4 ثبت شوند.

    7.3.2* مقدار عامل گاز بی‌اثر مورد نیاز برای دستیابی به غلظت طراحی باید با استفاده از معادله 7.3.2، 7.3.2.1a یا 7.3.2.1b محاسبه شود:

    مقادیر پارامترها عبارتند از:

    X = حجم گاز بی‌اثر اضافه‌شده در شرایط استاندارد 14.7 psi مطلق، 70°F (1.013 بار مطلق، 21 درجه سلسیوس) به ازای حجم فضای خطر [فوت‌مکعب/فوت‌مکعب (مترمکعب/مترمکعب)]

    sJ = حجم ویژه گاز بی‌اثر در 70°F (21 درجه سلسیوس) و 14.7 psi مطلق (1.013 بار مطلق)

    s = حجم ویژه گاز بی‌اثر در 14.7 psi مطلق و دمای حداقل طراحی [درجه فارنهایت (درجه سلسیوس)] از حجم حفاظت‌شده [فوت‌مکعب/پوند (مترمکعب/کیلوگرم)]

    C = غلظت طراحی گاز بی‌اثر (درصد حجم)

    7.3.2.1* معادله جایگزینی برای محاسبه غلظت‌های عامل گاز بی‌اثرمجاز است، به‌شرح زیر:

    B8vFtHzjS0rvAAAAABJRU5ErkJggg==

    t = حداقل دمای پیش‌بینی شده در حجم محافظت‌شده (در فارنهایت)

    B+oGJ7zCObEBAAAAABJRU5ErkJggg==

    جایی که:

    t = حداقل دمای پیش‌بینی شده در حجم محافظت‌شده (در سلسیوس)

    7.3.2.2 مقدار طراحی شده گاز بی‌اثر در واحدهای جرم باید به صورت زیر محاسبه شود:

    جایی که:

    W = مقدار گاز بی‌اثر [پوند (کیلوگرم)]
    V = حجم خطر [پای³ (متر³)]
    [7.3.2.2a]
    [7.3.2.2b]
    s = حجم ویژه گاز در دمای خطر [پای³ /پوند (متر³ /کیلوگرم)]
    C = غلظت گاز بی‌اثر [% حجم]

    7.3.2.3 غلظت گاز بی‌اثر تمیز که در محفظه محافظت‌شده تولید خواهد شد، باید در دمای طراحی حداقل و حداکثر محاسبه شود، با استفاده از یکی از معادلات زیر:

    جایی که:

    C = غلظت گاز [٪ حجم]
    W = مقدار نصب‌شده گاز [پوند (کیلوگرم)]
    s = حجم ویژه گاز در دمای طراحی حداقل/حداکثر خطر [پای³ /پوند (متر³ /کیلوگرم)]
    V = حجم محفظه ساخته‌شده [پای³ (متر³)]

    7.3.3* عوامل طراحی. در صورتی که شرایط خاصی بر کارایی اطفاء حریق تأثیر بگذارد، حداقل مقدار گاز باید از طریق استفاده از عوامل طراحی افزایش یابد.

    7.3.3.1 * عامل طراحی تی. غیر از موارد شناسایی‌شده در 7.3.3.1.3، هنگامی که یک منبع گاز واحد برای محافظت از چندین خطر استفاده می‌شود، باید از عامل طراحی جدول 7.3.3.1 استفاده شود.

    7.3.3.1.1 برای کاربرد جدول 7.3.3.1، تعداد عامل طراحی تی باید برای هر خطری که سیستم از آن محافظت می‌کند، با استفاده از راهنماهای زیر تعیین شود:
    (1) از نقطه‌ای که سیستم لوله‌کشی وارد خطر می‌شود، تعداد تی‌های موجود در مسیر جریان که به منبع گاز برمی‌گردند باید در تعداد عامل طراحی تی برای آن خطر گنجانده شود (تی‌های استفاده‌شده در یک منیفولد را شامل نشوید).
    (2) هر تی که در داخل خطر گاز را به خطر دیگری می‌رساند، باید در تعداد عامل طراحی تی برای آن خطر گنجانده شود.

    7.3.3.1.2 خطر با بزرگ‌ترین تعداد عامل طراحی تی باید در جدول 7.3.3.1 برای تعیین عامل طراحی استفاده شود.

    7.3.3.1.3 برای سیستم‌هایی که آزمون تخلیه را با موفقیت پشت سر می‌گذارند، این عامل طراحی اعمال نخواهد شد.

    7.3.3.2* عوامل طراحی اضافی. طراح باید عوامل طراحی اضافی را برای هر یک از موارد زیر تعیین و مستند کند:
    (1) دهانه‌های غیرقابل بستن و تأثیر آن‌ها بر توزیع و غلظت (برای جزئیات بیشتر به 7.6.3 مراجعه کنید).
    (2) کنترل گازهای اسیدی
    (3) بازآتش‌سوزی از سطوح گرم‌شده
    (4) نوع سوخت، پیکربندی‌ها، سناریوهایی که به طور کامل در غلظت اطفاء حریق، هندسه محفظه و موانع در نظر گرفته نشده‌اند و تأثیر آن‌ها بر توزیع.Z

    7.3.3.3* عامل طراحی برای فشار محفظه. مقدار طراحی گاز تمیز باید طبق جدول 7.3.3.3 تنظیم شود تا فشارهای محیطی که بیشتر از 11 درصد (معادل تقریباً 3000 فوت (915 متر) تغییر ارتفاع) از فشارهای استاندارد سطح دریا [29.92 اینچ جیوه در 70°F (760 میلیمتر جیوه در 0°C)] متفاوت است، جبران شود.

    7.4* مدت زمان حفاظت.
    7.4.1 برای سیستم‌های اطفاء حریق شعله‌ای، حداقل غلظت 85 درصد از حداقل غلظت طراحی باید در بالاترین ارتفاع محتوای محافظت‌شده در داخل خطر برای مدت زمان 10 دقیقه یا مدت زمانی کافی برای پاسخگویی پرسنل آموزش‌دیده حفظ شود.
    7.4.2 برای سیستم‌های بی‌اثر کننده، حداقل غلظت نباید کمتر از غلظت بی‌اثر کننده تعیین‌شده مطابق با 7.2.3.1 باشد و باید در طول فضای محافظت‌شده برای مدت زمانی کافی برای پاسخگویی پرسنل آموزش‌دیده حفظ شود.

    7.5 سیستم توزیع.
    7.5.1 * زمان تخلیه اولیه.
    7.5.1.1* برای گازهای هالوکربنی، زمان تخلیه نباید بیشتر از 10 ثانیه باشد یا طبق الزامات مقامات مسئول.
    7.5.1.2 برای گازهای بی‌اثر، زمان تخلیه نباید بیشتر از 60 ثانیه برای خطرات سوخت کلاس B، 120 ثانیه برای خطرات آتش‌سوزی سطحی کلاسA یا خطرات کلاس C باشد یا طبق الزامات مقامات مسئول. (برای جزئیات بیشتر به A.7.5.1.1 مراجعه کنید.)
    7.5.1.3* محاسبات جریان انجام شده طبق بخش 6.2 یا طبق دستورالعمل‌های سیستم‌های پیش‌مهندسی‌شده فهرست‌شده باید برای اثبات انطباق با 7.5.1.1 یا 7.5.1.2 استفاده شود.
    7.5.1.4 برای سیستم‌های پیشگیری از انفجار، زمان تخلیه گازها باید به گونه‌ای باشد که غلظت حداقل طراحی بی‌اثر قبل از رسیدن غلظت بخارات قابل اشتعال به محدوده قابل اشتعال بدست آید.

    7.5.2* تخلیه طولانی. در صورتی که تخلیه طولانی برای حفظ غلظت طراحی برای مدت زمان مشخص ضروری باشد، مقادیر اضافی گاز باید با نرخ کاهش یافته به کار گرفته شوند.
    7.5.2.1 تخلیه اولیه باید در محدودیت‌های مشخص شده در 7.5.1.1 تکمیل شود.
    7.5.2.2 عملکرد سیستم تخلیه طولانی باید با آزمایش تأیید شود.

    7.6 انتخاب و مکان‌یابی نازل‌ها.
    7.6.1 نازل‌ها باید از نوع فهرست‌شده برای هدف مورد نظر باشند.
    7.6.2 نازل‌ها باید در داخل محفظه محافظت‌شده مطابق با محدودیت‌های فهرست‌شده از نظر فاصله، پوشش کف و هم‌راستایی قرار گیرند.
    7.6.3 نوع نازل‌های انتخاب‌شده، تعداد آن‌ها و مکان‌یابی آن‌ها باید به گونه‌ای باشد که غلظت طراحی در تمام قسمت‌های محفظه خطر ایجاد شود و به گونه‌ای باشد که تخلیه موجب پاشیدن مایعات قابل اشتعال یا ایجاد ابرهای گرد و غبار نشود که بتوانند آتش را گسترش دهند، انفجار ایجاد کنند یا به طور دیگری بر محتویات یا یکپارچگی محفظه تأثیر منفی بگذارند.

    2Q==

  • طراحی سیستم اطفاء حریق گازپایه برای اتاق سرور

    ۶.۱ مشخصات، نقشه‌ها و تأییدیه‌ها

    ۶.۱.۱ مشخصات

    ۶.۱.۱.۱ مشخصات سیستم‌های اطفاء حریق با گاز پاک از نوع غرقاب کلی و کاربرد موضعی، باید تحت نظارت فردی تهیه شود که دارای تجربه کامل و صلاحیت لازم در طراحی این‌گونه سیستم‌ها بوده و با مشورت مرجع ذی‌صلاح انجام گیرد.

    ۶.۱.۱.۲ مشخصات باید شامل تمام موارد مربوط و لازم برای طراحی صحیح سیستم باشد، از جمله تعیین مرجع ذی‌صلاح، تفاوت‌های مجاز نسبت به استاندارد به‌تأیید مرجع ذی‌صلاح، معیارهای طراحی، توالی عملکرد سیستم، نوع و گستره آزمون‌های تأییدی که پس از نصب سیستم باید انجام شود، و الزامات آموزش مالک.

    ۶.۱.۲ نقشه‌های اجرایی

    ۶.۱.۲.۱ نقشه‌های اجرایی و محاسبات باید پیش از شروع نصب یا بازسازی سیستم برای تأیید به مرجع ذی‌صلاح ارائه شوند.

    ۶.۱.۲.۲ نقشه‌های اجرایی و محاسبات باید فقط توسط افرادی تهیه شوند که دارای تجربه کامل و صلاحیت لازم در طراحی سیستم‌های اطفاء حریق با گاز پاک از نوع غرقاب کلی و کاربرد موضعی هستند.

    ۶.۱.۲.۳ هرگونه انحراف از نقشه‌های اجرایی نیاز به کسب اجازه از مرجع ذی‌صلاح دارد.

    ۶.۱.۲.۴ نقشه‌های اجرایی باید با مقیاس مشخص رسم شوند.

    ۶.۱.۲.۵ نقشه‌های اجرایی باید موارد زیر را که مرتبط با طراحی سیستم هستند نشان دهند:
    (۱) نام مالک و ساکن

    طراحی سیستم ۲۰۰۱-۱۹

    (۲) مکان، شامل آدرس خیابانی
    (۳) نقطه قطب‌نما و نمادهای توضیحی
    (۴) مکان و ساختار دیوارها و تقسیمات حفاظتی
    (۵) مکان دیوارهای آتش‌بر
    (۶) برش مقطع enclosure، به صورت دیاگرام کامل یا شماتیک، شامل مکان و ساختار مجموعه‌های کف-سقف ساختمان در بالا و پایین، کف‌های با دسترسی بلند، و سقف‌های معلق
    (۷) نوع عامل مورد استفاده
    (۸) غلظت عامل در کمترین و بالاترین دمایی که enclosure محافظت می‌شود
    (۹) شرح اشغال‌ها و خطراتی که محافظت می‌شوند، مشخص کردن اینکه آیاenclosure معمولاً اشغال شده است یا خیر
    (۱۰) برای enclosure محافظت شده با سیستم اطفاء حریق با گاز پاک، تخمین فشار مثبت حداکثر و فشار منفی حداکثر، نسبت به فشار محیطی، که انتظار می‌رود پس از تخلیه عامل توسعه یابد
    (۱۱) شرح مواجهات اطراف enclosure
    (۱۲) شرح ظروف ذخیره‌سازی عامل مورد استفاده، شامل حجم داخلی، فشار ذخیره‌سازی، و ظرفیت اسمی بیان شده بر اساس واحدهای جرم یا حجم عامل در شرایط استاندارد دما و فشار
    (۱۳) شرح نازل‌ها، شامل اندازه، پورت‌های روزنه‌ای، و مساحت معادل روزنه
    (۱۴) شرح لوله‌ها و اتصالات مورد استفاده، شامل مشخصات مواد، درجه، و رتبه فشار
    (۱۵) شرح سیم یا کابل مورد استفاده، شامل طبقه‌بندی، اندازه [آمریکاییAWG]، شیلدینگ، تعداد رشته‌ها در هادی، ماده هادی، و برنامه کدگذاری رنگ؛ الزامات جداسازی هادی‌های مختلف سیستم؛ و روش مورد نیاز برای ایجاد اتصال‌های سیم
    (۱۶) شرح روش نصب دتکتورها
    (۱۷) برنامه تجهیزات یا فهرست مواد برای هر دستگاه یا وسیله نشان‌دهنده نام دستگاه، سازنده، مدل یا شماره قطعه، تعداد و شرح
    (۱۸) نمای نقشه‌ای از منطقه محافظت‌شده نشان‌دهنده تقسیماتenclosure (تمام و جزئی ارتفاع)، سیستم توزیع عامل، شامل ظروف ذخیره‌سازی عامل، لوله‌ها و نازل‌ها؛ نوع آویز لوله‌ها و نگهدارنده‌های لوله‌های سخت؛ سیستم‌های شناسایی، هشدار و کنترل، شامل تمام دستگاه‌ها و شماتیک اتصالات سیمی بین آن‌ها؛ مکان‌های دستگاه‌های پایان خط؛ مکان دستگاه‌های کنترل‌شده مانند دمپرها و پرده‌ها؛ و مکان علائم آموزشی
    (۱۹) نمای ایزومتریک از سیستم توزیع عامل نشان‌دهنده طول و قطر هر بخش لوله؛ شماره‌های مرجع گره‌ها مربوط به محاسبات جریان؛ اتصالات، شامل کاهنده‌ها، تغییرات، و جهت‌گیری تکیه‌گاه‌ها؛ و نازل‌ها، شامل اندازه، پورت‌های روزنه‌ای، نرخ جریان، و مساحت معادل روزنه
    (۲۰) نقشه مقیاس‌دار از طرح گرافیکی پنل اعلان در صورتی که از سوی مرجع ذی‌صلاح درخواست شده باشد
    (۲۱) جزئیات هر پیکربندی منحصر به فرد از نگهدارنده لوله‌های سخت، نشان‌دهنده روش اتصال به لوله و ساختار ساختمان
    (۲۲) جزئیات روش اتصال ظروف، نشان‌دهنده روش اتصال به ظرف و ساختار ساختمان
    (۲۳) شرح کامل گام به گام توالی عملیات سیستم، شامل عملکرد سوئیچ‌های هشدار و نگهداری، تایمرهای تأخیر، و خاموشی اضطراری برق
    (۲۴) دیاگرام‌های شماتیک سیم‌کشی نقطه به نقطه نشان‌دهنده تمامی اتصالات مدار به پنل کنترل سیستم و پنل گرافیکی اعلان
    (۲۵) دیاگرام‌های شماتیک سیم‌کشی نقطه به نقطه نشان‌دهنده تمامی اتصالات مدار به رله‌های خارجی یا اضافی
    (۲۶) محاسبات کامل برای تعیین حجم enclosure، مقدار عامل پاک، و اندازه باتری‌های پشتیبان؛ روش استفاده‌شده برای تعیین تعداد و مکان دستگاه‌های شناسایی صوتی و بصری؛ و تعداد و مکان دتکتورها
    (۲۷) جزئیات ویژگی‌های خاص
    (۲۸) منطقه شیر فشار اطمینان یا مساحت معادل نشت برای enclosure محافظت‌شده جهت جلوگیری از توسعه اختلاف فشار در مرزهای enclosure که بیش از حد مجاز فشار enclosure مشخص‌شده در هنگام تخلیه سیستم باشد

    ۶.۱.۲.۶ جزئیات سیستم باید شامل اطلاعات و محاسبات در مورد مقدار عامل؛ فشار ذخیره‌سازی ظرف؛ حجم داخلی ظرف؛ مکان، نوع، و نرخ جریان هر نازل، شامل مساحت معادل روزنه؛ مکان، اندازه و طول معادل لوله‌ها، اتصالات و شیلنگ‌ها؛ و مکان و اندازه تأسیسات ذخیره‌سازی باشد.
    ۶.۱.۲.۶.۱ کاهش اندازه لوله و جهت‌گیری تکیه‌گاه‌ها باید مشخص شود.
    ۶.۱.۲.۶.۲ اطلاعات مربوط به مکان و عملکرد دستگاه‌های شناسایی، دستگاه‌های عملیاتی، تجهیزات کمکی، و مدارهای الکتریکی، در صورت استفاده، باید ارائه شود.
    ۶.۱.۲.۶.۳ دستگاه‌ها و وسایل استفاده‌شده باید شناسایی شوند.
    ۶.۱.۲.۶.۴ هر ویژگی خاص باید توضیح داده شود.
    ۶.۱.۲.۶.۵ سیستم‌های پیش‌مهندسی شده نیازی به مشخص کردن حجم داخلی ظرف، نرخ‌های جریان نازل، طول معادل لوله‌ها، اتصالات و شیلنگ‌ها، یا محاسبات جریان ندارند، زمانی که در محدوده‌های فهرست‌شده خود استفاده می‌شوند.
    ۶.۱.۲.۶.۶ برای سیستم‌های پیش‌مهندسی شده، اطلاعات مورد نیاز توسط دفترچه طراحی سیستم فهرست‌شده باید برای تأیید سیستم بر اساس محدودیت‌های فهرست‌شده به مرجع ذی‌صلاح ارائه شود.
    ۶.۱.۲.۷ یک دفترچه راهنمای “طبق ساخت” و نگهداری که شامل توالی کامل عملیات و مجموعه کاملی از نقشه‌ها و محاسبات باشد باید در سایت نگهداری شود.
    ۶.۱.۲.۸ محاسبات جریان
    ۶.۱.۲.۸.۱ محاسبات جریان همراه با نقشه‌های اجرایی باید برای تأیید به مرجع ذی‌صلاح ارائه شوند.
    ۶.۱.۲.۸.۲ نسخه برنامه محاسبات جریان باید در چاپ خروجی محاسبات کامپیوتری مشخص شود.
    ۶.۱.۲.۸.۳ زمانی که شرایط میدانی نیاز به تغییرات مادی از نقشه‌های تأیید شده داشته باشد، تغییر باید برای تأیید ارائه شود.
    ۶.۱.۲.۸.۴ زمانی که تغییرات مادی از نقشه‌های تأیید شده انجام می‌شود، نقشه‌های اصلاح‌شده “طبق ساخت” باید ارائه شوند.

    ۶.۱.۳ تأیید نقشه‌ها

    ۶.۱.۳.۱ نقشه‌ها و محاسبات باید قبل از نصب تأیید شوند.

    ۶.۱.۳.۲ در صورتی که شرایط میدانی نیاز به هرگونه تغییر اساسی از نقشه‌های تأیید شده داشته باشد، تغییر باید قبل از اجرایی شدن برای تأیید ارسال شود.
    ۶.۱.۳.۳ زمانی که چنین تغییرات اساسی از نقشه‌های تأیید شده انجام می‌شود، نقشه‌های اجرایی باید به‌روزرسانی شوند تا سیستم نصب‌شده را به‌طور دقیق نشان دهند.

    ۶.۲ محاسبات جریان سیستم
    ۶.۲.۱ محاسبات جریان سیستم باید با استفاده از روش محاسباتی فهرست‌شده یا تأیید شده توسط مرجع ذی‌صلاح انجام شود.
    ۶.۲.۱.۱ طراحی سیستم باید در محدوده محدودیت‌های فهرست‌شده سازنده باشد.
    ۶.۲.۱.۲ طراحی‌هایی که شامل سیستم‌های پیش‌مهندسی شده هستند، نیازی به ارائه محاسبات جریان مطابق با بند ۶.۱.۲.۸ ندارند، زمانی که در محدوده‌های فهرست‌شده خود استفاده شوند.

    ۶.۲.۲ شیرها و اتصالات باید برای طول معادل بر اساس اندازه لوله یا لوله‌کشی که با آن‌ها استفاده خواهند شد، ارزیابی شوند.
    ۶.۲.۲.۱ طول معادل شیر ظرف باید فهرست شده باشد.
    ۶.۲.۲.۲ طول معادل شیر ظرف باید شامل لوله سیفون، شیر، سر تخلیه و اتصال انعطاف‌پذیر باشد.

    ۶.۲.۳ طول‌های لوله‌کشی و جهت‌گیری اتصالات و نازل‌ها باید مطابق با محدودیت‌های فهرست‌شده سازنده باشد.

    ۶.۲.۴ اگر نصب نهایی از نقشه‌ها و محاسبات تهیه‌شده متفاوت باشد، نقشه‌ها و محاسبات جدید که نصب “طبق ساخت” را نشان دهند باید تهیه شوند

  • نصب، دتکتورهای دودی مکشی یا اسپیراتینگ ها

    نصب
    این بخش اصول اولیه نصب شبکه لوله‌کشی سیستم اسپیراتینگ را ارائه می‌دهد. سیستم اسپیراتینگ باید مطابق با استاندارد EN 54-20 و همچنین BS 5839، BS 6266 و/یا «کد عملیاتی FIA برای طراحی، نصب، راه‌اندازی و نگهداری سیستم‌های دتکتور دودی اسپیراتینگ» نصب شود. پیش از آغاز نصب، نصاب باید به خاطر داشته باشد که هر سیستم ویژگی‌ها و تفاوت‌های خاص خود را برای تطبیق با لوله‌کشی سیستم اسپیراتینگ و تضمین عملکرد صحیح سیستم دارد.

    لوله‌های سیستم اسپیراتینگ می‌توانند از جنس پلاستیک یا فلزات غیرآهنی مانند مس باشند. رایج‌ترین لوله در صنعت، لوله‌ای با قطر خارجی ۲۵ میلی‌متر (۰.۷۵ اینچ) از جنس CPVC، PVC، ABS یا UPVC است. با این حال، قطر داخلی لوله می‌تواند بسته به نیاز طراحی سیستم و مقررات و کدهای محلی، بین ۱۵ میلی‌متر تا ۲۱ میلی‌متر (۰.۵۹۱ اینچ تا ۰.۸۲۷ اینچ) متغیر باشد. در اروپا رایج‌ترین لوله، ABS و در ایالات متحده، CPVC است. رایج‌ترین مواد نصب، اتصالات، پایه‌های نگهدارنده، آویزها و روش‌های نصب در بخش‌های بعدی شرح داده شده‌اند.

    الزامات لوله‌کشی
    برای رعایت استاندارد EN 54-20، باید از لوله ABS قرمز مطابق با استاندارد EN 61386 (فشار مکانیکی ۱، ضربه ۱، دما ۳۱) با قطر خارجی اسمی ۲۵ میلی‌متر (قطر داخلی ۲۱ میلی‌متر) استفاده شود. مقاطع لوله باید با چسب مناسب ABS به یکدیگر چسبانده شوند تا از جدا شدن یا نشتی جلوگیری شود. اگر احتمال داده می‌شود که در آینده نیاز به جدا کردن بخشی از لوله باشد، باید از اتصال‌های قابل باز شدن استفاده شود.

    مهم:
    اطمینان حاصل کنید که هیچ سوراخی در فاصله کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر از یک خم یا اتصال T قرار نداشته باشد.
    هیچ‌گاه لوله‌ها را به خودِ واحد دتکتور دودی اسپیراتینگ نچسبانید.

    اتصالات
    اتصالات برای اتصال بخش‌های مختلف لوله به‌منظور ایجاد شبکه‌های طولانی‌تر استفاده می‌شوند؛ این اتصالات از همان جنس لوله ساخته می‌شوند. انواع مختلفی از اتصالات وجود دارند تا امکان ایجاد خم‌ها، مسیرهای مستقیم، شاخه‌ها و اتصال‌ها فراهم شود. در این صفحه اتصالات رایج توضیح داده شده‌اند.

    کوپلینگ‌ها و یونیت‌ها
    کوپلینگ‌ها و یونیت‌ها برای اتصال دو بخش از لوله در یک خط مستقیم استفاده می‌شوند. کوپلینگ زمانی به کار می‌رود که قرار نیست بخش مربوطه جدا شود. یونیت این امکان را می‌دهد که دو بخش لوله به صورت پیچی به یکدیگر متصل شوند تا در آینده بتوان به آن دسترسی داشت؛ این ویژگی برای بخش‌هایی از شبکه لوله‌کشی که باید به‌طور دوره‌ای برای نگهداری یا تمیزکاری باز شوند، مفید است. از یونیت‌ها همچنین می‌توان برای تراز دقیق سوراخ‌های نمونه‌گیری در بخش خاصی از شبکه لوله‌کشی، مانند بالای دریچه‌های برگشت هوا، استفاده کرد. شکل ۱ در پایین، یک نمونه رایج از یونیت و کوپلینگ پلاستیکی را نشان می‌دهد.

    WhatsApp Image 2025 10 04 at 1.23.43 AM

    خم‌ها/الگ‌ها
    خم‌ها/الگ‌ها برای تغییر جهت شبکه لوله‌کشی استفاده می‌شوند. خم‌های ۴۵° و ۹۰° هر دو قابل استفاده هستند. یک خم معمولی در شکل ۲ پایین نشان داده شده و اتصالات خم پلاستیکی معمولی در شکل ۳ پایین آمده است.
    خم‌ها می‌توانند ۴۵° یا ۹۰° باشند. برای خم‌های ۹۰°، بسیار مهم است که از شعاع‌های کم‌شیب استفاده شود و از خم‌های تیز خودداری گردد، زیرا خم‌های تیز موجب وارد شدن افت فشار غیرضروری شده و زمان پاسخ‌دهی از سوراخ‌هایی که پس از خم قرار دارند را افزایش می‌دهد. اطمینان حاصل کنید که هیچ سوراخی در فاصله کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر از یک خم قرار نداشته باشد.

    WhatsApp Image 2025 10 04 at 1.23.44 AM

    WhatsApp Image 2025 10 04 at 1.23.44 AM1

    سه‌راهی و درپوش‌ها
    از سه‌راهی می‌توان برای ایجاد شاخه‌های چندگانه در لوله‌ها استفاده کرد. مهم است که طراحی شاخه‌ها متعادل باشد – یعنی تقریباً از نظر طول و تعداد/اندازه سوراخ‌ها برابر باشند. اطمینان حاصل شود که هیچ سوراخی در فاصله کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر از سه‌راهی قرار نداشته باشد. از سه‌راهی‌ها برای اتصال لوله‌های عمودی یا لوله‌های نمونه‌برداری در شبکه استفاده می‌شود. از سه‌راهی‌های خاص می‌توان برای اتصال لوله موئین و یک نقطه نمونه‌برداری استفاده کرد، همان‌طور که در شکل ۴ نشان داده شده است.

    انتهای لوله باید با درپوشی که دارای سوراخ مرکزی برای کنترل جریان هوا است، بسته شود. اگر از درپوش استفاده نشود، در عمل هیچ هوایی از طریق سوراخ‌های جانبی کشیده نخواهد شد. بدون وجود سوراخ در درپوش، میزان جریان هوا از سوراخ‌های جانبی به‌شدت نامتعادل خواهد بود. برای لوله‌هایی با تعداد کم سوراخ نمونه‌برداری، سوراخ درپوش معمولاً هم‌اندازه با سوراخ‌های نمونه‌برداری در طول لوله است. هنگامی که تعداد سوراخ‌های نمونه‌برداری بیش از پنج عدد باشد، سوراخ درپوش ممکن است بزرگ‌تر از سوراخ‌های دیگر در طول لوله باشد. در صورت نیاز، می‌توان درپوش را به‌عنوان یک نقطه نمونه‌برداری در نظر گرفت.

    ممکن است درپوش دارای سوراخ نمونه‌برداری باشد: وجود و اندازه این سوراخ توسط نرم‌افزار طراحی سیستم – PipeIQ – تعیین می‌شود. لطفاً به شکل ۴ زیر مراجعه کنید.

    WhatsApp Image 2025 10 04 at 1.23.45 AM